زندگیِ مشترک، همانندِ نغمهای دوقطبی در سمفونیِ هستی، از پیوندِ دو جنسِ پاک و کامل پدید میآید.
هر یک از زوجین، نقشی محوری بر عهده دارند و رعایتِ حقوق و وظایف متقابل، رمزِ دوام و گرمای این پیوندِ مقدس است.
زمانی که زن و شوهر، با درکِ درستِ جایگاهِ خود، به تعهداتِ خویش عمل میکنند، نه تنها زندگیِ مشترکشان پُر از عشق و صفا خواهد بود، بلکه فرزندانِ این خانواده نیز در سایهی آموزههایِ اخلاقی و تربیتیِ صحیح، به انسانهایی قانونمند و مسئولیتپذیر تبدیل خواهند شد.
این فرزندان، نسلِ آیندهی جامعه را تشکیل میدهند و تربیتِ صحیحِ آنها، ضامنِ سلامت و پویاییِ جامعه در سالهایِ پیش رو خواهد بود.
پس بیایید در این نغمهی دوقطبی، با همدلی و احترام به یکدیگر، نغمهای دلنشین از عشق و تعهد را سر دهیم و با تربیتِ فرزندانی صالح، جامعهای سالم و پویا برای نسلهایِ آینده بسازیم.
به این مطلب توجه ویژه داشته باشیم که زندگیِ مشترک، عرصهی رقابت و قدرتنمایی نیست، بلکه تابلویی نقاشی است که هر دو زوجین باید با ظرافت و دقت، نقشِ خود را بر آن ترسیم کنند تا اثری ماندگار و زیبا خلق شود.
با رعایتِ حقوق و وظایف متقابل، صبر و بردباری، و مهر و محبت، میتوانیم زندگیِ مشترکی سرشار از عشق و خوشبختی را تجربه کنیم و فرزندانی صالح و نیکوکار به جامعه تحویل دهیم.
همانطور که حضرت مولانا در این بیتِ پرمغز به زیبایی بیان میفرمایند:
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا
جهان هستی، گویی کوهی عظیم است و اعمال و رفتارِ ما، همانند فریادی در این کوه طنینانداز میشود. هر آنچه از دهانِ ما خارج میشود، در این آینه ی هستی بازتاب مییابد و به سویِ ما باز میگردد.
همگی ما در تجربهای مشترک، در دامنهی کوهها فریاد زدهایم و پژواکِ صدایِ خود را شنیدهایم. این پژواک، بازتابی از اصواتِ ما در دلِ کوه است.
در این مثالِ عمیق، مولانا، درسِ بزرگی از زندگی را به ما میآموزد. اعمالِ ما، چه نیک و چه بد، همانندِ فریادی در کوهِ هستی طنینانداز میشود و بازتابِ آن، به سویِ ما باز میگردد.
اگر در این جهان، نغمهیِ عشق و محبت سر دهیم، پژواکِ آن نیز عشق و محبت خواهد بود. و اگر کلامی زشت و ناپسند بر زبان برانیم، انعکاسِ آن نیز رنج و آزردگی خواهد بود.
پس بیاییم در این آینهیِ هستی، نیکوترین اعمال و گفتار را به نمایش بگذاریم تا پژواکِ آن، دنیایی سرشار از عشق، صلح و شادکامی را به ارمغان آورد. و بدانیم که هر آنچه در این جهان میکاریم، دیر یا زود، درو خواهیم کرد.
بیایید با انتخابِ اعمالِ نیک و گفتارِ نیکو، بذرِ سعادت و رستگاری را در دلِ این جهان بپاشیم و منتظرِ برداشتِ محصولِ آن در باغِ زندگیِ ابدی باشیم.
در اعماقِ جانِ انسان، دریچهای به سویِ باورِ عمیقِ بازتابِ اعمال در آیینهی هستی گشوده شده است. این باور، ریشه در تجربیاتِ بشری و آموزههایِ انبیاء و بزرگانِ اخلاق دارد.
مردم در هر گوشهی گیتی، با عباراتی گوناگون، این حقیقتِ عمیق را به زبان میآورند. گاه از دست انتقام سخن میگویند و گاه از مکافات عمل و گاه نیز زمزمهی تیر غیب و چوب خدا در گوششان نجوا میشود. در این میان، ضربالمثلهایِ عامیانه نیز آیینهای تمامنما از این باورِ ژرف هستند. مکافاتِ عمل و عدالتِ الهی، همگی گواهِ این حقیقتاند که هر عملی، در این جهان، بازتابی خواهد داشت.
نظامی، شاعرِ نامدارِ ایرانی، در ابیاتی پرمغز، این حقیقت را به زیبایی بیان میکند:
به چشم خویش دیدم در گذرگاه که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقـارش نپرداخت که مرغ دیگرآمد کار او ساخت
چوبد کردی مباش ایمن از آفات که واجب شد طبیعت را مکافات
سپـــهر آیینــه عدلست و شـاید که هرچ آن از تو بیند و انماید
این ابیات، حکایتی از مور و مرغان را بازگو میکنند. مرغی، در حالِ شکارِ موری، ناگهان طعمهی مرغی دیگر میشود. مولانا در این حکایت، درسِ بزرگی از زندگی به ما میدهد.
او میگوید: ای انسان، هرگز از عواقبِ اعمالِ خود غافل مباش. همانطور که طبیعت، قانونِ عدالتِ خود را دارد، هستی نیز آیینهای از اعمالِ ماست و هر آنچه از ما سر میزند، دیر یا زود به سویِ ما باز میگردد.
ویا صامت بروجردی می گوید:
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
این سخنِ گهربار، یادآورِ این حقیقت است که هر بذرِ نیکویی، در نهایت، خوشهای از نیکوترین ثمرات را به ارمغان خواهد آورد و هر تخمِ شر، درختی تناور از رنج و پشیمانی خواهد کاشت.
سعدی ، شاعرِ نامدارِ پارسی، نیز در این زمینه سروده است:
تو نیکی می کن و در دجله انداز کـه ایـزد در بیـابانت دهد باز
این بیتِ زیبا، به ما میآموزد که نیکوکاری، در هر کجا و به هر شکلی که باشد، بیپاسخ نخواهد ماند. خداوند، چشمهی جوشانِ خیر و برکت است و نیکیِ ما، بذرِ سعادت و رستگاری را در دلِ هستی میکارد.
و در نهایت، فردوسی، این شاعرِ شیرینسخن و حماسه سرای ایرانی، در این بیت، مسئولیتِ اعمالِ ما را به خودمان یادآور میشود:
اگر بار خار است خود کِشته ای و گر پرنیان است خود رِشته ای
این بیت، گویی فریادی از اعماقِ وجودِ انسان است که به او میگوید: ای انسان، در انتخابِ مسیرِ زندگی، آزاد هستی. اما به یاد داشته باش که هر مسیری که انتخاب کنی، در نهایت به تو باز خواهد گشت.
پس بیاییم در آیینهی هستی، نیکوترین اعمال و گفتار را به نمایش بگذاریم تا پژواکِ آن، دنیایی سرشار از عشق، صلح و شادکامی را به ارمغان آورد.
به یاد داشته باشیم که هر آنچه در این جهان میکاریم، دیر یا زود، درو خواهیم کرد.
بیایید با انتخابِ اعمالِ نیک و گفتارِ نیکو، بذرِ سعادت و رستگاری را در دلِ این جهان بپاشیم و منتظرِ برداشتِ محصولِ آن در باغِ زندگیِ ابدی باشیم. باور به بازتاب اعمال در آیینهی هستی در اعماقِ جانِ انسان ریشه دوانده است. این باور، نه تنها در فرهنگها و مذاهبِ مختلف، بلکه در آموزههایِ انبیاء و بزرگانِ دین نیز بازتاب یافته است.
قرآن کریم، به عنوان کتابِ آسمانیِ مسلمانان، در آیاتِ متعددی به این موضوعِ ژرف اشاره میکند. در مجموع، حدود ۱۰۸۶ بار در قرآن از عمل و عکسالعمل به صورتهای مختلفی سخن به میان آمده است که با ادغامِ مواردِ مشابه، میتوان به ۲۰۰ عنوانِ جداگانه دست یافت.
در ذیل به برخی آیات قرآن کریم اشاره می کنیم:
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ * وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ
«وِزر» به معنای بارسنگین است و به گناه نیز که در حقیقت بار سنگینی است گفته میشود.
وزیر، کسی است که بار سنگین اداره مملکت را بر دوش می کشد.
خداوند به وسیله کارهای نیک، بدیها را محو می کند و یا با توبه و استغفار می بخشد و یا بدی ها را به خوبی تبدیل می کند اما بار گناه کسی را به ناحق به دوش دیگری قرار نمی دهد.
در قرآن کریم، این آیهی پرمغز در سورهی مدّثر، گویی فریادی از اعماقِ هستی به گوشِ جانِ ما میرسد:
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
هر نفسی در گروِ آنچه کسب کرده است، گروگان است.
در اعماق وجودِ هر انسانی، نغمهای از مسئولیت در برابرِ اعمال خویش طنینانداز است. این نغمه، همانندِ پژواکی ژرف در کالبدِ هستی، ما را به یادِ این حقیقتِ عمیق میاندازد که:
هر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است.
این آیه، به صراحت، مسئولیتِ هر انسان را در برابرِ اعمالِ خویش گوشزد میکند و ما را به این اندیشه وا میدارد که هر نفسِ ما، در گروِ اعمالِ نیک و بدِ ماست.
گویی هر عملی که از ما سر میزند، تار و پودِ طنابِ اسارت یا رهاییِ ما را میبافد. اعمالِ نیک، گویی بالِ پروازِ ما به سویِ سعادت و رستگاری میشوند و اعمالِ بد، زنجیرهایی سنگین بر گردنِ ما.
پس بیاییم در این فرصتِ کوتاهِ زندگی، با انتخابِ اعمالِ نیک و درست، تار و پودِ طنابِ اسارتِ خویش را بگسلانیم و بالهایِ پروازِ خود را به سویِ سعادت و رستگاری بگشاییم.
به یاد داشته باشیم که هر نفسی که از ما میرود، بازگشتی ندارد و هر عملی که از ما سر میزند، در این آیینهی هستی بازتاب خواهد یافت.
بیایید با آگاهی از این حقیقتِ ژرف، زندگیِ خود را بر پایهیِ نیکوکاری و درستکاری بنا کنیم تا در گروِ نفسهایمان، اسیرِ اعمالِ نیک و رها از قیدِ اعمالِ بد باشیم.
بنابر آنچه تقدیم شد و در سفری پرمغز به اعماقِ هستی، به این حقیقتِ ژرف رسیدیم که هر نفسی در گروِ عملی است که انجام دادهایم. گویی هر تار و پودِ وجودِ ما، بازتابی از اعمالِ نیک و بدِ ماست.
این آگاهیِ عمیق، ما را به سویِ مسئولیتی عظیم رهنمون میکند: مسئولیتِ مراقبت از اعمالمان.
بیایید با هم، در این مسیرِ پرفراز و نشیب، دست در دست هم نهیم و با رازهایی که در این نوشتار تقدیم میشود، آینهی هستی را زیبا بیاراییم.
زندگیِ مشترک، همانندِ نغمهای دوقطبی در سمفونیِ هستی، از پیوندِ دو جنسِ پاک و کامل پدید میآید.
در این نغمه، هر یک از زوجین، نقشی محوری بر عهده دارند و رعایتِ حقوق و وظایف متقابل، رمزِ دوام و گرمای این پیوندِ مقدس است.
زمانی که زن و شوهر، با درکِ درستِ جایگاهِ خود، به تعهداتِ خویش عمل میکنند، نه تنها زندگیِ مشترکشان پُر از عشق و صفا خواهد بود، بلکه فرزندانِ این خانواده نیز در سایهی آموزههایِ اخلاقی و تربیتیِ صحیح، به انسانهایی قانونمند و مسئولیتپذیر تبدیل خواهند شد.
این فرزندان، نسلِ آیندهی جامعه را تشکیل میدهند و تربیتِ صحیحِ آنها، ضامنِ سلامت و پویاییِ جامعه در سالهایِ پیش رو خواهد بود.
پس بیایید در این نغمهی دوقطبی، با همدلی و احترام به یکدیگر، نغمهای دلنشین از عشق و تعهد را سر دهیم و با تربیتِ فرزندانی صالح، جامعهای سالم و پویا برای نسلهایِ آینده بسازیم.
به این مطلب توجه ویژه داشته باشیم که زندگیِ مشترک، عرصهی رقابت و قدرتنمایی نیست، بلکه تابلویی نقاشی است که هر دو زوجین باید با ظرافت و دقت، نقشِ خود را بر آن ترسیم کنند تا اثری ماندگار و زیبا خلق شود.
با رعایتِ حقوق و وظایف متقابل، صبر و بردباری، و مهر و محبت، میتوانیم زندگیِ مشترکی سرشار از عشق و خوشبختی را تجربه کنیم و فرزندانی صالح و نیکوکار به جامعه تحویل دهیم.
همانطور که حضرت مولانا در این بیتِ پرمغز به زیبایی بیان میفرمایند:
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا
جهان هستی، گویی کوهی عظیم است و اعمال و رفتارِ ما، همانند فریادی در این کوه طنینانداز میشود. هر آنچه از دهانِ ما خارج میشود، در این آینه ی هستی بازتاب مییابد و به سویِ ما باز میگردد.
همگی ما در تجربهای مشترک، در دامنهی کوهها فریاد زدهایم و پژواکِ صدایِ خود را شنیدهایم. این پژواک، بازتابی از اصواتِ ما در دلِ کوه است.
در این مثالِ عمیق، مولانا، درسِ بزرگی از زندگی را به ما میآموزد. اعمالِ ما، چه نیک و چه بد، همانندِ فریادی در کوهِ هستی طنینانداز میشود و بازتابِ آن، به سویِ ما باز میگردد.
اگر در این جهان، نغمهیِ عشق و محبت سر دهیم، پژواکِ آن نیز عشق و محبت خواهد بود. و اگر کلامی زشت و ناپسند بر زبان برانیم، انعکاسِ آن نیز رنج و آزردگی خواهد بود.
پس بیاییم در این آینهیِ هستی، نیکوترین اعمال و گفتار را به نمایش بگذاریم تا پژواکِ آن، دنیایی سرشار از عشق، صلح و شادکامی را به ارمغان آورد. و بدانیم که هر آنچه در این جهان میکاریم، دیر یا زود، درو خواهیم کرد.
بیایید با انتخابِ اعمالِ نیک و گفتارِ نیکو، بذرِ سعادت و رستگاری را در دلِ این جهان بپاشیم و منتظرِ برداشتِ محصولِ آن در باغِ زندگیِ ابدی باشیم.
در اعماقِ جانِ انسان، دریچهای به سویِ باورِ عمیقِ بازتابِ اعمال در آیینهی هستی گشوده شده است. این باور، ریشه در تجربیاتِ بشری و آموزههایِ انبیاء و بزرگانِ اخلاق دارد.
مردم در هر گوشهی گیتی، با عباراتی گوناگون، این حقیقتِ عمیق را به زبان میآورند. گاه از دست انتقام سخن میگویند و گاه از مکافات عمل و گاه نیز زمزمهی تیر غیب و چوب خدا در گوششان نجوا میشود. در این میان، ضربالمثلهایِ عامیانه نیز آیینهای تمامنما از این باورِ ژرف هستند. مکافاتِ عمل و عدالتِ الهی، همگی گواهِ این حقیقتاند که هر عملی، در این جهان، بازتابی خواهد داشت.
نظامی، شاعرِ نامدارِ ایرانی، در ابیاتی پرمغز، این حقیقت را به زیبایی بیان میکند:
به چشم خویش دیدم در گذرگاه که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقـارش نپرداخت که مرغ دیگرآمد کار او ساخت
چوبد کردی مباش ایمن از آفات که واجب شد طبیعت را مکافات
سپـــهر آیینــه عدلست و شـاید که هرچ آن از تو بیند و انماید
این ابیات، حکایتی از مور و مرغان را بازگو میکنند. مرغی، در حالِ شکارِ موری، ناگهان طعمهی مرغی دیگر میشود. مولانا در این حکایت، درسِ بزرگی از زندگی به ما میدهد.
او میگوید: ای انسان، هرگز از عواقبِ اعمالِ خود غافل مباش. همانطور که طبیعت، قانونِ عدالتِ خود را دارد، هستی نیز آیینهای از اعمالِ ماست و هر آنچه از ما سر میزند، دیر یا زود به سویِ ما باز میگردد.
ویا صامت بروجردی می گوید:
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
این سخنِ گهربار، یادآورِ این حقیقت است که هر بذرِ نیکویی، در نهایت، خوشهای از نیکوترین ثمرات را به ارمغان خواهد آورد و هر تخمِ شر، درختی تناور از رنج و پشیمانی خواهد کاشت.
سعدی ، شاعرِ نامدارِ پارسی، نیز در این زمینه سروده است:
تو نیکی می کن و در دجله انداز کـه ایـزد در بیـابانت دهد باز
این بیتِ زیبا، به ما میآموزد که نیکوکاری، در هر کجا و به هر شکلی که باشد، بیپاسخ نخواهد ماند. خداوند، چشمهی جوشانِ خیر و برکت است و نیکیِ ما، بذرِ سعادت و رستگاری را در دلِ هستی میکارد.
و در نهایت، فردوسی، این شاعرِ شیرینسخن و حماسه سرای ایرانی، در این بیت، مسئولیتِ اعمالِ ما را به خودمان یادآور میشود:
اگر بار خار است خود کِشته ای و گر پرنیان است خود رِشته ای
این بیت، گویی فریادی از اعماقِ وجودِ انسان است که به او میگوید: ای انسان، در انتخابِ مسیرِ زندگی، آزاد هستی. اما به یاد داشته باش که هر مسیری که انتخاب کنی، در نهایت به تو باز خواهد گشت.
پس بیاییم در آیینهی هستی، نیکوترین اعمال و گفتار را به نمایش بگذاریم تا پژواکِ آن، دنیایی سرشار از عشق، صلح و شادکامی را به ارمغان آورد.
به یاد داشته باشیم که هر آنچه در این جهان میکاریم، دیر یا زود، درو خواهیم کرد.
بیایید با انتخابِ اعمالِ نیک و گفتارِ نیکو، بذرِ سعادت و رستگاری را در دلِ این جهان بپاشیم و منتظرِ برداشتِ محصولِ آن در باغِ زندگیِ ابدی باشیم. باور به بازتاب اعمال در آیینهی هستی در اعماقِ جانِ انسان ریشه دوانده است. این باور، نه تنها در فرهنگها و مذاهبِ مختلف، بلکه در آموزههایِ انبیاء و بزرگانِ دین نیز بازتاب یافته است.
قرآن کریم، به عنوان کتابِ آسمانیِ مسلمانان، در آیاتِ متعددی به این موضوعِ ژرف اشاره میکند. در مجموع، حدود ۱۰۸۶ بار در قرآن از عمل و عکسالعمل به صورتهای مختلفی سخن به میان آمده است که با ادغامِ مواردِ مشابه، میتوان به ۲۰۰ عنوانِ جداگانه دست یافت.
در ذیل به برخی آیات قرآن کریم اشاره می کنیم:
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ * وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ
«وِزر» به معنای بارسنگین است و به گناه نیز که در حقیقت بار سنگینی است گفته میشود.
وزیر، کسی است که بار سنگین اداره مملکت را بر دوش می کشد.
خداوند به وسیله کارهای نیک، بدیها را محو می کند و یا با توبه و استغفار می بخشد و یا بدی ها را به خوبی تبدیل می کند اما بار گناه کسی را به ناحق به دوش دیگری قرار نمی دهد.
در قرآن کریم، این آیهی پرمغز در سورهی مدّثر، گویی فریادی از اعماقِ هستی به گوشِ جانِ ما میرسد:
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
هر نفسی در گروِ آنچه کسب کرده است، گروگان است.
در اعماق وجودِ هر انسانی، نغمهای از مسئولیت در برابرِ اعمال خویش طنینانداز است. این نغمه، همانندِ پژواکی ژرف در کالبدِ هستی، ما را به یادِ این حقیقتِ عمیق میاندازد که:
هر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است.
این آیه، به صراحت، مسئولیتِ هر انسان را در برابرِ اعمالِ خویش گوشزد میکند و ما را به این اندیشه وا میدارد که هر نفسِ ما، در گروِ اعمالِ نیک و بدِ ماست.
گویی هر عملی که از ما سر میزند، تار و پودِ طنابِ اسارت یا رهاییِ ما را میبافد. اعمالِ نیک، گویی بالِ پروازِ ما به سویِ سعادت و رستگاری میشوند و اعمالِ بد، زنجیرهایی سنگین بر گردنِ ما.
پس بیاییم در این فرصتِ کوتاهِ زندگی، با انتخابِ اعمالِ نیک و درست، تار و پودِ طنابِ اسارتِ خویش را بگسلانیم و بالهایِ پروازِ خود را به سویِ سعادت و رستگاری بگشاییم.
به یاد داشته باشیم که هر نفسی که از ما میرود، بازگشتی ندارد و هر عملی که از ما سر میزند، در این آیینهی هستی بازتاب خواهد یافت.
بیایید با آگاهی از این حقیقتِ ژرف، زندگیِ خود را بر پایهیِ نیکوکاری و درستکاری بنا کنیم تا در گروِ نفسهایمان، اسیرِ اعمالِ نیک و رها از قیدِ اعمالِ بد باشیم.
بنابر آنچه تقدیم شد و در سفری پرمغز به اعماقِ هستی، به این حقیقتِ ژرف رسیدیم که هر نفسی در گروِ عملی است که انجام دادهایم. گویی هر تار و پودِ وجودِ ما، بازتابی از اعمالِ نیک و بدِ ماست.
این آگاهیِ عمیق، ما را به سویِ مسئولیتی عظیم رهنمون میکند: مسئولیتِ مراقبت از اعمالمان.
بیایید با هم، در این مسیرِ پرفراز و نشیب، دست در دست هم نهیم و با رازهایی که در این نوشتار تقدیم میشود، آینهی هستی را زیبا بیاراییم.